قزوینی یه می گه: خفه پدر سوخته ....مگه ما بچه نبودیم؟!!!
? سه تا قزوینی می رن حموم و یه نمره میگیرن . حمومی میبینه دو ساعت شد و این سه نفر بیرون نیامدند. در حمو مو باز
می کنه و می بینه هر سه تاشون پشت به دیوار ایستادند میگه چرا اینقده معطل میکنین؟ اونا می گن : آخه صابون افتاده زمین
حمومی می گه : همین؟ تاحمومی دولا می شه که صابون را به آنها بده، اونا.....بله دیگه!!!!
?
? قزوینیه میره مغازه روبات فروشی، فروشندهه شروع میکنه به تعریف از روباتا و میگه: آقا این روباته آخر کاره، بهترین روباتیه که تا
حالا ساخته شده، ببین اگه این دکمه روی شکمش رو فشار بدی جاروبرقی میشه ، اگه دستش رو بکشی ماشین لباسشویی
میشه و خلاصه از هر پیچش هزار هنر میریزه! قزوینیه حسابی حال میکنه میگه: بالام جان من همینو میخوام! خلاصه پولشو میده
و ور میداره میبردش خونه. فرداش قروینیه شاکی با کیر پانسمان شده برمیگرده میگه : مادرقحبه ! چرا نگفتی این سوراخ کونش
چرخ گوشته؟!
?
?
? روی دروازه قزوین نوشتن: پشتگرمی شما مایه دلگرمی ماست!
? قزوینیه میره آمریکا، وقتی برمیگرده دوتا بچه با خودش میاره، یکی سفید یکی سیاه. ازش میپرسند: این سیاه رو دیگه برا
چی اوردی؟ میگه: بالامجان این واسه ماه محرمه
? قزوینیه وارد یک جمع میشه، با همه از دم روبوسی میکنه به جز یک نفر که فقط باهاش دست میده. یارو شاکی میشه،
میگه: چرا منو ماچ نکردی؟! قزوینیه میگه: بالام تورو گذاشتم بکنم!!!
? یه قزوینیه میره جبهه بعد میبینن آمار تلفات فوق العاده زیاد شده بعد آسیب شناسی میکنن میبینن خمپاره که میزنن کسی
نمی خوابه
?
? قزوینیه داشته تو یک خرابه یه پسره رو میکرده، یهو ماشین کمیته سرمیرسه. افسره بهش میگه: پدرسوخته! داری چه
غلطی با بچه مردم میکنی؟! قزوینیه شاکی میشه، میگه: به تو چه، پسرمه
? قزوینیه رو با یه سه لیتری تف دستگیر میکنن!
? قزوینیه میمیره, به علت عظمت معامله، هرکار میکردن نمیتونستن تو قبر جاش بدن. دَست آخر کیر آقارو میبرن و میکنن تو
مقعدش و بعد هم خاکش می کنن. چند وقت بعد زنش میاد پای قبرش میگه: مَرد یادته میگفتم کلفته؟! حالا بکش!!!
?
? قزوینیه میاد تهران بواسیرشو عمل میکنه، بعد میره شرکت بیمه که پولشو بگیره، اونجا بهش میگن چون شما تو قزوین بیمه
هستید، باید برید همونجا پولتون رو بگیرید. خلاصه قزوینیه هم برمیگرده قزوین، میره شرکت بیمه میگه: بالام جان من تهران عمل
جراحی داشتم، گفتن بیام اینجا پولمو بگیرم. مسوول اونجا ازش میپرسه: شما کجاتون رو عمل کردین؟ قزوینیه میگه: بواسیرم رو.
یارو میگه: اِهکی! بالام جان بیمه که پول عمل زیبایی رو نمیده!!!
? قزوینیه جلو آینه لخت میشه کون خودشو میبینه، میگه: یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم!
?
? زن قزوینیه میره دادگاه میگه: آقای قاضی دیگه خسته شدم. میخوام طلاق بگیرم. این هر شب منو از کون میکنه ! قاضی میگه:
خواهر این که خیلی مهم نیست، شما بیخودی زندگیت رو سر هیچ و پوچ نابود نکن! زنه میگه: آخه آقای قاضی، روزی که من اومدم
خونه این، سوراخم اندازه یه دو ریالی بود حالا اندازه یه دو تومنی شده! قاضیه میگه : ای بابا، آدم که واسه هیجده ریال زندگیش رو
به هم نمیزنه!!!